آسیب شناسی موسسات و شرکتهای مستقر در پارکها علم و فناوری ایران – قسمت دوم
مقدمه
یزدفردا "احمد ابراهیمی -نماینده شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری و مراکز رشد استان یزد :همچنان که در نوشتار پیشین گفته شد، با عنایت به دو هسته ای بودن پارکهای علم و فناوری که شامل یک هسته دولتی و یک هسته خصوصی جوان و نو پا می باشد، و عطف به هدف گذاری های بعمل آمده هم در سطح برنامه ریزی ملی بمنظور رشد و توسعه پارکهای علم و فناوری ، و هم بر اساس تجربیات متنوعی که در سطح جهانی بدست آمده است، بایستی زمینه سازی لازم برای مشارکت هسته دوم ( بخش خصوصی ) بمنظور حضور در مدیریت و تصمیم سازی های هسته اول ( که لزوما باید در راستای رشد هسته دوم حرکت کند ) توسط سیاست گذاران فراهم گردد. در این نوشتار سعی داریم با زبانی هرچند الکن به این مهم
پرداخته و لذا از همه کسانی که به نوعی با این مطلب مرتبط هستند استدعا دارد تا برای بالندگی آن مساعدت فرمایند.
هدف گزاری : تا کجا می توانیم پیش برویم
بر اساس آنچه بطور معمول در اساسنامه پارکهای علم و فناوری و تحت عنوان شورای پارک دیده شده است لازم است تا یکنفر از سوی شرکتهای فناور بعنوان نماینده در این شورا حضور داشته باشد. به این ترتیب با داشتن یک نماینده در شورای پارک عملا شرکتهای فناور می توانند نیازهای مختلف خود را در تعامل مستقیم با سایر اعضاء شورای مدیریت پارک پیش ببرند.
با داشتن یک نماینده در شورای پارک راه انتقال مستقیم نظرات و نیازهای موسسات و تسهیل مراحل رشد و توسعه شرکتهای مستقر و تحت حمایت به مدیریت پارک و به نوعی دیگر راهی برای مشارکت در مدیریت پارک ها برای موسسات دیده شده است.
نکته :هرچند که صرف داشتن یک نمایند در مقابل شش نفر دیگر می تواند چندان قوی و موثر نباشد و این خود به نوعی می تواند در حد هیچ فرض شود ولی برای گام های اول و شروع همین هم نعمت است.
اما نکته مهم دیگری که می تواند در چگونگی استفاده از این مهره تخصیص داده شده موثر باشد نحوه گزینش این نماینده است.
البته مطابق آنچه در اساسنامه پارک علم و فناوری یزد بعنوان تبصره و ذیل ماده نحوه انتخاب و ترکیب شورای پارک دیده شده آمده است که:
تبصره : اعضای موضوع بندهای 7-4 لغایت 7-7 شورا به پیشنهاد رئیس پارک و به موجب حکم معاون فناوری وزارت منصوب می شوند.
در واقع مانند همان ضرب المثل قدیمی یک شاخ " مو در ماست " جا گذاشته شده است که برای روزهای مبادا مفید است.
با عنایت به اصل 44 قانون اساسی مربوط به مشارکت پذیری عمومی ، شاید بد نباشد گزینش هائی مانند آنچه در ماده فوق آمده است از طریق نوعی رای گیری و انتخابات صورت گیرد.
از چند ماه قبل طی پیگیری های بعمل آمده از سوی دفتر مدیر کل پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد وزارتخانه در تمام پارکهای فناوری اقدام به انجام انتخابات و رای گیری بمنظور انتخاب نماینده شرکتها صورت گرفته است . انجام این انتخابات نیز با وسواس فراوان و منوط به داشتن صورت جلسه انتخابات و راگیری و ارائه لیست حاضران در جلسه و تعداد آراء ماخوذه محقق شده است. بطوریکه در جلساتی که در وزارتخانه برگزار گردیده و شخصا حاضر بوده ام، دیده ام که بعضا مطابق معمول سنواتی نمایندگانی ( عمدتا هم نور چشم ) از سوی مدیریت پارکهای کشور معرفی گردیده بودند که
همه بدون استثناء رد شده و بر انجام مراحل قانونی برگزاری انتخابات تاکید شده است. به این ترتیب عملا در اکثر پارکهای کشور اکنون نماینده ای که بصورت رسمی و با معیارهای متعارف مردم سالاری انتخاب شده باشد حاضر و فعال می باشد.
اما همه آنچه گفته شد به نظر من تنها گام نخست می باشد. یعنی من ، شخصا، به این موضوع عمیقتر و وسیعتر فکر می کنم. ( امید وارم در عمق آن غرق نشوم ! ).
در حقیقت تنها داشتن یک نماینده ( خواه فرمایشی و خواه انتخاب شده بر اساس اصول مردم سالاری ) نمی تواند آنچه در نوشتار اول ترسیم شد و در روند رشد قدرت مدیریت موسسات مستقر در پارکها مد نظر قرار داده شده را تامین کند.
آنچه من می توانم تصور کنم شکل دهی نوعی هسته شبه مدیریت و مشاوره می باشد که بدون هرگونه انتصاب سمت و مسئولیت و یا بدون هرگونه اعمال نفوذ بتواند عملا در تمام روند مدیریت رشد و شکل دهی پارک نیز وارد شده و موثر عمل کند.
چگونه می توانیم خود را آماده کنیم
اگر بخواهیم بین دو هسته تصور شده در مجموعه پارک نوعی مشارکت مفید اعمال نمائیم شاید ایجاد نوعی رابط مدیریت شناور مفید باشد.
چون من شخصا مانند همه برنامه نویسهای دیگر دچار نوعی وسواس هستم، همواره در طی حل یک مسئله عادت دارم تا بارها و بارها صورت مسئله را مرور کرده و میزان انحراف خود را تعیین و اصلاح کنم. پس اگر یکبار دیگر موسسات مستقر در پارک را بررسی کنیم می بینیم که این شرکتها عمدتا از تعدادی جوان تازه فارغ التحصیل که از شور و شوق کافی برای ایجاد یک مجموعه تجاری برخوردار بوده و به نوعی به قدر کافی نیز تحریک شده اند تا از تلاش برای استخدام در یک سازمان و ارگان دولتی و دریافت حقوق ثابت و " آب چشمه " ای چشم پوشیده و اقدام به تاسیس یک نهاد تجاری نموده که در صورت
موفقیت علاوه برایجاد اشتغال برای خود و چند نفری دیگر می توانند با توجه به دانش بنیان بودن این شرکتها و داشتن ایده محوری و غیره، ایجاد ارزش نیز بنمایند.
نتیجه می گیریم که تعدادی جوان ( با فرض عملیاتی بودن آموزه های دانشگاهای کشورمان ) با داشتن دانش فنی کافی اقدام به تاسیس یک نهاد تجاری نموده اند. عمده این موسسین ( باز هم فرض می کنیم ) که تنها از دانش فنی و انرژی کافی برای رسیدن به هدف برخوردار هستند، اما باید اعتراف کنیم که ایشان از تمام قابلیتهای لازم برای کسب موفقیت در گام نخست برخوردار نمی باشند.
شرط لازم برای شکل گیری یک نهاد تجاری داشتن ایده محوری با قابلیت تجاری سازی است. اما با تجربه ای که دارم محکم می توانم بگویم که شرط کافی برای موفقیت نیست. سایر نیازهائی که می توان به آن اشاره نمود قدرت مدیریت ، نیازهای بازرگانی ( و ما با فراتر از آن نیز مواجه شده ایم که بازارسازی بوده است ) ، مدیریت امورمالی، مدیریت نیروی انسانی و غیره را میتوان نام برد.
نحوه کسب این قابلیت ها به مرور و توسط بستر های متنوع آموزشی باید فراهم گردد. این حربه های آموزشی می تواند در قالب آموزشهای مختلف مستقیم و بصورت کلاسها و کارگاهها ارائه شده و یا از طریق جلسات و نشستهای مختلف با مدیران موفق و اساتیدی که در صنعت و دانشگاه و ارگانهای مختلف وجود دارند، کسب گردد.
در واقع آنچه که در خط مشی پارکها نیز دیده شده است بهره گیری از مشاورین مختلف بوده که می توان از ایشان به عناوین مختلف جهت حضور در پارک و انجام مشاوره های منظم و برنامه ریزی شده استفاده نمود.
بر اساس آنچه گفته شد و با تداوم این مشاوره ها، باید نوعی هسته مدیریت و مشاوره شناور شکل گیرد که به نوعی در عین حال که هیچ وجاهت قانونی و تداخل تصمیم گیری ندارد، چون مورد وثوق و شناخت طرفین نیز می باشد، راهکارها و پیشنهادات ارائه شده نیز از سوی ایشان می تواند حلال بسیاری از مشکلات باشد
با افزایش تعداد مشاورین و تعدد جلسات مشاوره و تعامل دو طرف با مشاوران، می توان امید وار بود که نوعی پل ارتباطی ایجاد گردد و عدم سنخیت هسته دولتی و هسته خصوصی تلطیف شود.
اما در این پیشنهاد نوعی شیطنت هم وجود دارد که توضیح می دهم.
در جلسات مختلفی که با طرفهای متنوع سطح استان و خارج از استان داشته ایم ، ما با مشکل دیگری نیز مواجه شده ایم که: اگر از ما ( موسسات مستقر در پارک ) سوال شود شما برای مدیریت پارک ، یا مرکز رشد خود، برای جایگزینی معاونین و مانند آن چه فرد یا افرادی را پیشنها می کنید؟
یا اگر به نوعی دیگر بخواهم بگویم : آیا موسسات مستقر گزینه های مورد قبول استانی و کشوری برای جایگزینی هیت مدیره پارک و مراکز رشد خود می شناسند یا خیر؟
باید بگوئیم که در بیشتر مواقع گزینه ای که از جمیع جهات مورد پذیرش و اجماع باشد، نمی توان معرفی نمود و یا به تعداد کافی وجود ندارد. البته قبول دارم که مدیر موفق مانند طلا بوده و نایاب است.
اما آیا در استانی که زندگی می کنیم قحط الرجال بوده و ما از نیروهای مدیریت مناسب و کافی برای کمک به خودمان بهره مند نبوده و به نوعی باید چشم به دست دیگران دوخته و از استانهای دیگر و یا شاید هم از کشور دیگری مدیر موفق وارد کنیم؟ فکر می کنم این سوال مایه آبروریزی است و می توان آنرا عذر بدتر از گناه نامید.
اما حقیقت همین است که گفتم. یعنی ما اگر دقت و ظرافت بخرج ندهیم به همین مشکل که اشاره شد گرفتار بوده و همچنان نیز خواهیم بود.
در هر استان مدیران لایق و قدرتمندی که به راستی می توانند سکان مدیریت پارک را بدست گیرند و آنرا به سرمنزل مقصود برسانند اصولا کم نبوده و هر استان به تعداد کافی از این نعمت برخوردار است. متاسفانه بخشی از این مدیران به دلیل خط و ربط جناحی تقسیم بندی می شوند، ولی باز هم تعداد بر جا مانده کافی است.
اما چرا با این وجود نمی توانیم از ایشان در هسته مدیریت پارک ویا مرکز رشد استفاده کنیم.
آشنائی با زبان پارک:
یکی از مشکلات آنست که بسیاری از مدیران ما با زبان پارک آشنا نیستند. مجموعه قوانین و مقرراتی که برای پارکها آماده شده مجموعه ای متفاوت بوده و این موضوع اصولا یکی از مشکلات متعارف هر کار نو و تازه است. بنابر این اگر با بانکها مشکل داریم ، اگر با اداره امور اقتصاد و دارائی مشکل داریم ، اگر با امور گمرکی مشکل داریم ، اگر با کار گروه کارآفرینی و وامهای زود بازده مشکل داریم، بخشی از همه آنها از این حقیقت نشئت می گیرد که نوع عملکرد ما نو و غیر متعارف می باشد.
به همین ترتیب هم مدیرانی که در خارج از مجموعه پارکها و در سطوح مختلف بازار و صنعت عملکردی شایان توجه دارند زمانیکه به مقوله پارکها می رسند، در ابتدای امر دچار نوعی سردرگمی می شوند. زیرا با این نوع دیدگاه نا آشنا بوده و نمی توانند تمام توانائی های خود را به ظهور برسانند.
عدم شناخت در سطح وزارت خانه:
مشکل دیگر اینکه با توجه به چرخه گزینش هسته مدیریت پارک که باید توسط وزارتخانه تکمیل شود، در بسیاری از موارد مدیران شاخته شده در سطح استان، اصولا در وزارتخانه علوم تحقیقات و فناوری انسانهای ناشناخته و گمنامی هستند. همن امر سبب می شود احتمال شناسائی و گزینش ایشان کاهش یابد.
مدیریت موفق بومی:
مقوله دیگر اینکه انتصاب یک مدیر غیر بومی سبب می شود که یا مدیر مذکور در تعامل با سایر مدیران بومی استان مجبور باشد تا اهداف بسیار سهل الوصول را به سختی بدست آورد، یا اینکه تبدیل به یک جزیره مترود شده و از بسیاری از قابلیتها و توانائی ها وی به صحنه عمل وارد نشود.
چه کسانی در اجرائی شدن این خواسته موثر هستند:
اولین کسانی که در تسریع بهره مندی از مشاورین موثر هستند هسته مدیریت پارک و مرکز رشد می باشند. در واقع ایشان قادر هستند با برنامه ریزی برای دعوت از مدیران موفق و شناخته شده ای که در سطح هر استان وجود دارند فضای مفید تعامل را فراهم آورده ضمن زمینه چینی برای رشد موسسات، زمینه آشنائی این افراد را با نحوه عملکرد و اهداف پارک نیز فراهم نمایند و قدرت مدیریت ایشان را از بالقوه به بالفعل نزدیک نمایند.
اما مسئولین استان نیز می توانند ضمن پیگیری و نظارت بر عملکرد هسته مدیریت این مجموعه ( پارکها ) و تعامل بیشتر با مدیران کنونی ( که در راستای توصیه و دستورات موکد مقام معظم رهبری نیز می باشد ) بر بهره گیری از مشاوران و مدیران استان با هدف ارتقاء دوسویه توانائی ها تاکید نموده و بر نحوه اجرای آن نظارت نمایند و حتی خود نیز به برگزاری نشست های چند سویه اقدام نمایند
در لایه سوم نیز باید به تاثیر بی شک و تردید وزارتخانه در ارائه راهکارهای عملی و اجرائی و از همه مهمتر تمایل و اصرار بر شکل گیری اینگونه هسته و از همه واجب تر تلاش در آشنائی با مدیران استان و مشاورینی که می توانند در بالندگی و رشد مجموعه پارک و مراکز رشد تاثیر بسزائی داشته باشند، اشاره نمود.
حاصل عملکرد قوی هر سه لایه فوق آنست که تعداد گزینه های قابل بهره گیری در زمانهای نیاز افزایش یافته و به این ترتیب هر گروهی ، اعم از موسسات مستقر، مدیریت پارکها، مدیران استانی و تصمیم سازان وزارتخانه ای ، همه و همه دارای تعداد کافی مهره و مدیر قوی ( با تنوع گرایشهای سیاسی ) و سرگرم کار بوده که در هر زمینه ای می توان از ایشان استفاده نمود.
نتیجه گیری :
با توجه به آنکه پارکهای علم و فناوری در طی چند سال گذشته در کشور شکل گرفته است وجود بعضی کاستی ها و سستی ها خیلی دور از ذهن نبوده و هیچ جائی نیز برای گلایه گذاری ندارد.
با این همه هیچ دلیلی ندارد که ما موسسات مستقر در پارکها و مراکز رشد پیگیر مشارکت در مدیریت و ارتقاء محدوده نفوذ مفید و موثر خود نبوده و یا برنامه ریزی لازم برای تامین نیازهای مدیریتی خود در سطح استان را عملی ننمائیم.
اگر قرار باشد زمینه لازم برای رشد و ارتقاء توانائی های مختلفی که در نیروهای بومی ( و به نوعی دور از مرکز ) وجود دارد را فراهم نیاوریم همواره باید منتظر باشیم تا دولت نیروهائی که توانائی مدیریت دارند را برای ما انتخاب کند و یا کسانی را که می توانند در جای دیگری برای مملکت اسلامی مفید تر باشند، به ما تخصیص دهد، و یا اینکه در توانمندیهای لازم برای تصدی یک پست و سمت قدری تخفیف داده و انتصابها با تمام لیاقتها و شایستگی ها ( به دلیل کمبودها ) صورت نگرفته و در واقع ، در تمام این حالتها نرخ بالندگی دچار نقصان گردد.
همه دلائل فوق ما را مجبور می کند تا اولا موضوع مشارکت در مدیریت پارکهای علم و فناوری را جدی تلقی نموده و آنرا نیز در برنامه ریزی های خود لحاظ کنیم و از سوی دیگر در تعامل سازنده با لایه های مختلف مدیریتی مجموعه ، استان و وزارتخانه تلاش کنیم ضمن ارتقاء توانائی های خود ، ضمن مشارکت با سایر موسسات مستقر ، بستر لازم برای آشنائی و همکاری با سایر نیروهای استانی را نیز فراهم آورده و بتوانیم از همه توش و توان استان علم پرور و دارالعباده خود برای رسیدن به اهدافی که رهبر معظم انقلاب اسلامی اینهمه بر آن تاکید نموده و حتی امسال را سال نوآوری و
شکوفائی نامیده است، بهره ببریم. در همین راستا از نمایندگان عزیز استان که خوشبختانه همگی از قشر روشنفکر و متدین بوده و بطور مستقیم با این مقوله در گیر بوده وآنرا لمس نموده اند نیز تقاضای راهنمائی و مساعدت داریم.
باشد که توفیق الهی نصیبمان شود، و خاضعانه می گویم ، بتوانیم قدمی مفید و موثر برداشته تا باقیات الصالحات و توشه راهمان باشد.
و من الله التوفیق
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 08,ژوئیه,2025